محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۰۷: مراست رشتهٔ جان کاکل معنبر او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مراست رشتهٔ جان کاکل معنبر او فغان اگر سر موئی شود کم از سر او نه کاکل است که بر سر فتاده سر و مرا همای حس فکنده است سایه بر سر او برابری به مه او روی نکرد مهی که رو نساخت چو آیینه در برابر او اگر نقاب گشاید گل سمنبر من به گلستان چه نماید گل و سمن بر او مرا ز دولت صد سالهٔ وصال آن به که غیر یک نفس آواره باشد از در او چو قتل بی گنهان خواهی ای فلک ز نهار بریز خلق من اول ولی به خنجر او چو محتشم شرف این بس که خلق دانندم کمین بنده ای از بندگان کمتر او محتشم کاشانی