محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۹۰: ز بس کز توست زیر بارجان مبتلای من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بس کز توست زیر بارجان مبتلای من چو ریگ از هم بپاشد کوه اگر باشد به جای من به قدر عشق اگر در حشر یابد مرتبت عاشق بود بر دوش مجنون در صف محشر لوای من شود مجنون ز لیلی منفعل فرهاد از شیرین چو با مهر تو سنجد داور محشر وفای من شود دوزخ سراسر حرف من گر عشق خوبان را گنه داند خدا وانگه به فعل آرد جزای من اگر در وادی وصلش بنودی یک جهان درمان مرا تنها جهانی درد کی دادی خدای من ز بس کز عاشقی پا در کلم ممکن نمی دانم که بیرون آید از گل روز محشر نیز پای من زهر چشمی شود صد چشمه خون محتشم جاری چو افتد در میان روز قیامت ماجرای من محتشم کاشانی