محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۸۸: ای به بالا فتنه سرگردان بالای تو من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای به بالا فتنه سرگردان بالای تو من ای سراپا ناز قربان سراپای تو من با وجود جلوهٔ تو خلق حیران منند بس که حیران گشته ام برقد رعنای تو من کرده چشم نیم بازت رخنه در بنیاد جان این چه چشمست ای شهید چشم شهلای تو من تا نگردد خواری من برملا پیش کسان می نوازی بنده را ای بندهٔ رای تو من من بندبندم بگسل از هم گرنباشم روز حشر بند بر دل مانده زلف سمن سای تو من چون برون آرم سر از خاک لحد باشم هنوز پای در گل از خیال نخل بالای تو من در وصف دیوانگان کوی عشقم جامباد گر خلاصی جویم از زنجیر سودای تو من دست من گیر ای گل رعنا که هستم از فراق خار در پا رفته راه تمنای تو من محتشم تا خسروان را مجلس آراید به شعر پادشاه او تو باشی مجلس آرای تو من محتشم کاشانی