محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۳۷: ز دستت جیب گل پیراهنانرا چاک میبینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دستت جیب گل پیراهنانرا چاک می بینم به راهت فرق زرین افسران را خاک می بینم نیند این بولاهوس طبعان الایش گزین عاشق منم عاشق که رویت را به چشم پاک می بینم سبک جولان بتی قصد سر این بینا دارد که از سرهای شاهانش گران فتراک می بینم جمالش ذره در صورت قالب نمی گنجد به آن عنوانکه من ز آئینهٔ ادراک می بینم تصور می کنم کاب لطافت می چکد زان رخ زبس کز نشاء حسنش طراوت ناک می بینم اجل مشکل که یابد نوبت آن دو عهدان قاتل که در کار خودش بس چست و پر چالاک می بینم تو دست خود زقتل محتشم دارای اجل کوته که آن فتح از در شمشیر آن بیاک می بینم محتشم کاشانی