محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۳۰: به دشمن یارئی در قتل خود از یار میفهمم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به دشمن یارئی در قتل خود از یار می فهمم اشارتها که هست از هر طرف در کار می فهمم ازین بی وقت مجلس بر شکستن در هلاک خود نهانی اتفاق یار با اغیار می فهمم چو پرکارانه طرح قتل من افکنده آن بدخو که آثار غضب در چهره اش دشوار می فهمم به می خوردن مگر هر دم ز مجلس می رود بیرون که پی پرکاری امشب در آن رفتار می فهمم چو نرگس بس که امشب یار استغنار کند با من سرش گرمست از پیچیدن دستار می فهمم به نامحرم نسیمی دارد آن گل صحبت پنهان من این صورت ز رنگ آن گل رخسار می فهمم ز عشق تازه باشد محتشم دیوان نگارنده چو مضمونها که من زان کلک مضمون بار می فهمم محتشم کاشانی