محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۱۷: به صلح یار در هر انجمن میخواند اغیارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به صلح یار در هر انجمن می خواند اغیارم فتد تا در نظرها کز نظر افتاده یارم نخواهم عذر او صد لطف پنهان گر کند با من که ترسم بس کند گر از یک گویم خبر دارم به من چندان گناه از بدگمانی می کند نسبت که منهم در گمان افتاده پندارم گنه کارم به بزمش چو نروم تغییر در صحبت کند چندان که گردد در زمان ببر و نشد زان بزم ناچارم چو در خلوت روم سویش پی دریوزه کامی زبان عرض حاجت بندد از تعظیم بسیارم گرم آزرده بیند پرسد از اغیار حالم را که آزاری در زان پرسش افزاید بر آزارم نبینم محتشم تا سوی وی ز اکرام پی در پی ز پشت پای خجلت دیده نگذارد که بردارم محتشم کاشانی