محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۱۶: اگر میبینمت با غیر غیرت میکشد زارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر می بینمت با غیر غیرت می کشد زارم وگر چشم از تو می بندم به مردن می رسد کارم تو خود آن نیستی کز بهر همچون من سیه بختی نمائی ترک اغیار وز یک رنگی شوی یارم مرا هم نیست آن بی غیرتی شاید تو هم دانی که چون بینم تو را با دیگران نادیده انگارم نه آسان دیدن رویت نه ممکن دوری از کویت ندانم چون کنم در وادی حیرت گرفتارم به هر حال آن چنان بهتر که از درد فراق تو به مردن گر شوم نزدیک خود را دورتر دارم توئی آب حیات و من خراب افتاده بیماری که با لب تشنگی هست احتراز از آب ناچارم مکن بهر علاجم شربت وصل خود آماده که من بر بستر هجران ز سعی خویش بیمارم به قهر خاص اگر خونریزیم خوش تر که هر ساعت به لطف عام سازی سرخ رو در سلک اغیارم از آن مه محتشم غیرت مرا محروم کرد آخر چو سازم آه از طبع غیور خود گرفتارم محتشم کاشانی