محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۹۹: دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دی به دنبال یکی کبک خرام افتادم رفتم از شهر به صحرا و به دام افتادم مگر این باده همه داروی بیهوشی بود که من لجه کش از یک دو سه جام افتادم آن چه قد بود و چه قامت که ز نظارهٔ آن تا دم صبح قیامت ز قیام افتادم به اشارت مگر احوال بگویم که چه شد که ز گویائی از آن طرز کلام افتادم هیچ زخمی نزد آن غمزه که کاری نفتاد من افتاده چگویم ز کدام افتادم من که بودم ز مقیمان سر کوی حضور از کجا آه به این طرفه مقام افتادم محتشم بوی جنونم همه کس فاش شنید چون درین سلسله غالیهٔ فام افتادم محتشم کاشانی