محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۹۳: بس که چشم امشب به چشم عشوهسازش داشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بس که چشم امشب به چشم عشوه سازش داشتم از نگه کردن بسوی غیر بازش داشتم غیر جز تیر تغافل از کمان او نخورد بس که پاس غمزهٔ مردم نوازش داشتم تا به قصد نیم نازی ننگرد سوی رقیب گوشه چشمی به چشم نیم نازش داشتم گشت راز من عیان بس کز اشارات نهان با رقیبان در مقام احترازش داشتم داشت او مستغنیم از ناز دیگر مهوشان از نیاز غیر من هم بی نیازش داشتم زور عشقم بین که تازان می گذشت آن شهسوار از کششهای کمند شوق بازش داشتم با خیالش محتشم در دست بازی بود و من دست در زنجیر از زلف درازش داشتم محتشم کاشانی