محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۳۷: هزارگونه متاع است ناز را به دکانش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هزارگونه متاع است ناز را به دکانش نگاه گوشهٔ چشم از متاع های گرانش خطاب خود به من از اهل بزم خاسته پنهان که نرگسش شده گویا و خامش است زبانش هزار نکته بیان می کند به جنبش ابرو هزار نکته دیگر که مشکل است بیانش حواله دل محروم من نمی شود الا به سهو تیر نگاهی که می جهد ز کمانش دلم که صبر و خرد برده اند بی خبر از وی به آن دو نرگس فتان مگر که فتنه گمانش به من که ساده دلی کاملم ملاطفت وی تغافلیست که خود نام کرده لطف نهانش کسی چه نام کند غبن این معامله کاورا نگاه بر دگرانست و محتشم نگرانش محتشم کاشانی