محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۳۰۷: ای از می غرور تو لبریز جام ناز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای از می غرور تو لبریز جام ناز شیرین ز تلخی تو لب حسن و کام ناز طبع مدقق حرکت سنج می نهد بر جز و جزو از حرکات تو نام ناز ایزد برای لذت وصل آفرید و بس معشوق را به عاشق خود در مقام ناز یک سر نمانده بر تن و آن شوخ را هنوز تیغ کرشمه نیم کشست از نیام ناز مجنون ز انتظار کشیدن هلاک شد ای ناقه درکش از کف لیلی زمام ناز هرگز ز چشم دیر نگاهش به ملک دل پیک نظر نیاورد الا پیام ناز مجنونم از تغافل چشمش که بس خوشست با رغبت زیاده ز حد التیام ناز من ناصبور و مانده در وصل را کلید در زیر پای شاهد سنگین خرام ناز شد سر گران ز گلشن خاکم روان بلی بوی نیاز خورده دگر بر مشام ناز گفتم عیادتی که سبک گشته گام روح گفتا تحملی که گران است گام ناز در زیر تیغ می دهد از انتظار جان صیدی که همچو محتشم افتد به دام ناز محتشم کاشانی