محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۸۳: زاهدان منع ز دیر و می نابم مکنید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زاهدان منع ز دیر و می نابم مکنید کوثر و خلد من این است عذابم مکنید چشم افسونگرش از کشتن من کی گذرد بر من افسانه مخوانید و بخوابم مکنید مدعی را اگر آواره نسازم ز درش از سگان سر آن کوی حسابم مکنید من خود از بادهٔ دیدار خرابم امشب می میارید و ازین بیش خرابم مکنید مدهید این همه ساغر بت سرمست مرا من کبابم دگر از رشک کبابم مکنید حرف وصلی که محال است مگوئید به من آب چون نیست طلبکار سرابم مکنید خواهم از گریه دهم خانه به سیلاب امشب دوستان را خبر از چشم پرآبم مکنید چارهٔ بیخودی من به نصیحت نتوان به خودم باز گذارید و عذابم مکنید توبه چون محتشم از می مدهیدم زینهار قصد جان خاصه در ایام شرابم مکنید محتشم کاشانی