محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۶۵: به گوشم مژدهٔ وصل از در و دیوار میآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به گوشم مژدهٔ وصل از در و دیوار می آید دلم هم میتپد الله امشب یار می آید سپند آتش شوقم که هردم هاتفی دیگر بگوشم می زند کان آتشین رخسار می آید بسوی در ز شوق افتان و خیزان میروم هر دم تصور می کنم کان سرو خوش رفتار می آید عبیر افشان نسیمی کاینچنین مدهوشم از بویش ز عطرستان آن گیسوی عنبریار می آید چو دایم از دو جانب می کند تیز آتش غیرت اگر می آید امشب جزم با اغیار می آید مدام از انتظار وعدهٔ او مضطرب بودم ولی هرگز نبود این اضطراب این بار می آید بفهمانم به دشمن چون ببرم پایش از بزمت که از بی دست و پائی این قدرها کار می آید چو نبود عشق عاشق سرسر هر چند لیلی را سر مجنون نباشد بر سرش ناچار می آید چه نقصان محتشم گر دل رود بر باد ازین شادی به حمدالله که گر دل می رود دلدار می آید محتشم کاشانی