محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۶۰: چو کار به رغم از امید وصل تنگ شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو کار به رغم از امید وصل تنگ شود سرور در دل عاشق گران درنگ شود چو سنگ تفرقه بخت افکند به راه وصال سمند سعی در آن سنگلاخ لنگ شود خوش آن که بر سر صیدی ز پیش دستیها میان غمزه و ناز تو طرح جنگ شود هزار خانه توان در ره فراغت ساخت چو عشق خانه برانداز نام و ننگ شود رقیب ازو طلبد کام و من به این سرگرم که دانم از دم افسرده موم سنگ شود هوای غیر تصرف کند چو در معشوق عذار شاهد عصمت شکسته رنگ شود ز اشگ محتشم آن دوست در خطر که مدام زنم بر آینه جوهر به دل به زنگ شود محتشم کاشانی