محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۴۴: دی به شیرین عشوه هر دم سوی من دیدن چه بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دی به شیرین عشوه هر دم سوی من دیدن چه بود وز پی آن زهر از ابرو چکانیدن چه بود گر نبودی بر سر آتش ز اعراض نهان همچو موی خویشتن بر خویش پیچیدن چه بود گربدی از من نمی گفتند خاصان پیش تو تیر تیز اندر حکایت سوی چه بود ور نبودی بر سر آزار من در انجمن حرف جرمم یک سر از بدخواه پرسیدن چه بود گر به دل با من نبودی بذر طعنم غیر را منع کردن وز قفا چشمک رسانیدن چه بود بزم خاصی گر نهان از من نمی آراستی بی محل اسباب عیش از بزم برچیدن چه بود گر نبودت در کمان تیر غضب مخصوص من چین برد ابرو در رخ اغیار خندیدن چه بود دی به بزم از غیر آن احوال پرسیدن نداشت من چو واقف گشتم آن خاموش گردیدن چه بود محتشم را گر نمی دانستی از نامحرمان پش غیر از وی جمال راز پوشیدن چه بود محتشم کاشانی