محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۴۰: گنج وصل او به چون من بیوفائی حیف بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گنج وصل او به چون من بی وفائی حیف بود همچو او شاهی به همچون من گدائی حیف بود یاری آن نازنین کش بت پرستیدن سزاست با چو من ناکس پرستی ناسزائی حیف بود آشنائی های او کز الفت جان خوشتر است با چو من بد الفتی نا آشنائی حیف بود عهد مهر و شرط یاری کز وفا کرد آن نگار با چو من بدعهد شرط و بی وفائی حیف بود راست قولیهای او در ماجراهای نهان با چو من کج بحث و کافر ماجرائی حیف بود چون ز من جز بیوفائی سر نزد نسبت باو بر سرم میزد اگر سنگ جفائی حیف بود قصه کوته محتشم با چون تو کج خلق آدمی آن چنان طوبی قدی حورا لقائی حیف بود محتشم کاشانی