محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۲۲: آه از آن لحظه که مجلس به غضب در شکند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه از آن لحظه که مجلس به غضب در شکند دامن افشاند و می ریزد و ساغر شکند می رود سرخوش و من بر سر آتش که چه وقت مست باز آید و غوغا کند و درشکند دست ز احباب ندارد چو کشد خنجز ناز مگرش دست شود رنجه و خنجر شکند سگ آن مست غرورم که نگه داند راه شحنه را بر سر بازار اگر سر شکند زده ام دوش به جرات در قصری کانجا حاجب از جرم سجودی سر قیصر شکند مو بر اندام شود راست مه یک شبه را افتاب من اگر طرف کله برشکند محتشم باده ده از خون منش کان خونخوار نیست مستی که خمار از می دیگر شکند محتشم کاشانی