محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۱۷: عاشقان نرد محبت چو به دلبر بازند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقان نرد محبت چو به دلبر بازند شرط عشق است که اول دل و دین دربازند آن چه جان دو جهان افکند آسان بگرو نرد شوخی است که خوبان سمنبر بازند ز دیاری که ز یاد از همه می باید باخت حکم ناز است که طایفه کمتر بازند بر سر داد محبت که حسابی دگرست بی حسابست که تا سر بود افسر بازند نرد دعویست که چون عرصه شود تنگ آنجا سروران افسر و بی پا و سران سر بازند بندی شش جهتم فرد چو آن مهرهٔ نرد کش جدا در عقب عقده ششدر بازند هست در عشق قماری که حرج نیست در آن گرچه بر روی مصلای پیامبر بازند محتشم نرد ملاقات بتان باعشاق هست خوش خاصه کز افراط مکرر بازند محتشم کاشانی