محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۰۷: کمان ناز به زه نازنین سوار من آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کمان ناز به زه نازنین سوار من آمد شکار دوست بت آدمی شکار من آمد جهان دل و جان می رود به باد که دیگر جهان بهم زده سلطان کامکار من آمد چو افتاب که از ابر ناگهان بدر آید سوار رخش برون رانده از غبار من آمد شد آرمیده سوار سمند و آخر جولان فکنده زلزله در جان بی قرار من آمد سترده داد بلاکار زاریان بلا را به لشگر عجبی وقت کارزار من آمد ز پیش راه مرو محتشم که بهر عذابت سر از خمار گران مست پر خمار من آمد محتشم کاشانی