محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۰۴: دلا گذشت شب هجر و یار از سفر آمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلا گذشت شب هجر و یار از سفر آمد ز خواب غم بگشا دیده کافتاب برآمد شب فراق من سخت جان سوخته دل را سهیل طلعت آن مه ستاره سحر آمد فدای سنگ سبک خیز یار باد سر من که بر سر من خاکی ز باد تیزتر آمد تو ای بشیر بشارت ببر به قافلهٔ جان که یوسف امل از چاه آرزو بدرآمد چه داند آن که نسوزد ز انتظار که یار چه مدتی سپری شد چه محنتی بسر آمد نهال عشق که بود از سموم حادثه بی بر هزار شکر که از آب چشم ما ببر آمد تو خود ز سنگ نه ای ای محتشم چه حوصله بود این که جان ز ذوق ندادی دمی که این خبر آمد محتشم کاشانی