محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۹۹: ز بس کان جنگجو را احتزاز از صلح من باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بس کان جنگجو را احتزاز از صلح من باشد نهان با من به خشم و آشکارا در سخن باشد چو با جمعی دچارم کرد از من صد سخن پرسد چو تنها بیندم مهر سکوتش بر دهن باشد بتابد روی از من گر مرا در خلوتی بیند کند روی سخن در من اگر در انجمن باشد بهر مجلس که باشد چون من آیم او رود بیرون که ترسد محرمی در بند صلح انگیختن باشد به محفلها دلم لرزد ز صلح انگیزی مردم که ترسم آن پری را حمل بر تحریک من باشد چو بوی آشتی در مجلس آید ترک آن مجلس مرا لازم ز بیم خوی آن گل پیرهن باشد ز دهشت محتشم ترسم که دست از پای نشناسی اگر روزی نصیبت صلح آن پیمان شکن باشد محتشم کاشانی