محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۷۶: چند عمرم در شب هجران به ماتم بگذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند عمرم در شب هجران به ماتم بگذرد مرگ پیش من به از عمری که در غم بگذرد بی تو از عمرم دمی باقیست آه ار بعد ازین بر من از ایام هجران تو یکدم بگذرد هیچ دانی چیست مقصود از حیات آدمی یکدمی کزعمر با یاران همدم بگذرد گر بگفت دوست خواهد از حریفان عالمی مرد آن بادش که می گفت از دو عالم بگذرد خیل سلطان خیالت کز قیاس آمد برون بگذرد در دل دمی صد بار اگر کم بگذرد ای که باز از کین ما دامن فراهم چیده ای دست ما و دامن مهر تو کین هم بگذرد محتشم بیمار و جانش بر لب از هجران توست کاش بر وی بگذری زان پیش کز هم بگذرد محتشم کاشانی