محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۶۳: روزگاری رفت و از ما نامدت یک بار یاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزگاری رفت و از ما نامدت یک بار یاد دردمندان فراموش کرده را میدار یاد بی تکلف خوش طبیب مشفقی کز درد تو مردم و هرگز نکردی از من بیمار یاد گردد از قحط طراوت چون گلت بی آب و رنگ خواهی آوردن بسی زین دیدهٔ خونبار یاد من که دایم سر گران بودن ز لطف اندکت این زمان زان لطف اندک می کنم بسیار یاد یاد می کردم ز سال پیش یاد از قید عشق فارغم امسال اما می کنم از یار یاد با وجود رستگاری در صف زنهاریان می کنم صد ره دمی زان تیغ با زنهار یاد کی جدائی زان فراموشکار کردی محتشم گر گمان بردی که خواهد کردش این مقدار یاد محتشم کاشانی