محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۵۹: شهریارا صاحبا رفتی خدا یار تو باد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شهریارا صاحبا رفتی خدا یار تو باد صاحب این بیستون خرگه نگهدار تو باد در جهانگیری به یک گردش سراپای جهان همچو مرکز در میان خط پرگار تو باد کارفرمای قضا کاین برگ و سامان شغل اوست دایم اندر شغل سامان دادن کار تو باد ار جهاد حیدری ور دفع اعدا میکنی دین ایزد را مدد ایزد مددکار تو باد چشم دشمن تا نبیند روی نصرت را به خواب خار در چشمش ز دست بخت بیدار تو باد خصم کز رشک تو خونها خورد بهر جبر آن در غزا خونش غذای تیغ خون بار تو باد محتشم از بهر فتح و نصرت آن کامجو لطف یزدان متفق به ایمن گفتار تو باد محتشم کاشانی