محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۴۹: زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح دلت مباد به تیر دعای من مجروح عجب مدان که به تیر دعا شود دل سنگ ز شست خاطر ناوک گشای من مجروح شکست شیشهٔ دل در کفش که می خواهد به شیشه ریزه آزار پای من مجروح ز خاک تربت من گل دمید و هست هنوز ز خار گلی داغهای من مجروح جراحت دل ریشم ازین قیاس کنید که هست صد دل بی غم برای من مجروح دلم ز سوزن الماس درد خون شد و گشت درون هم از دل الماس سای من مجروح شد از دم تو مسیحا نفس دل مرده دواپذیر و دل بی دوای من مجروح خدنگ هجر تو زود از کمان حادثه جست ز ما سوا نشد و ماسوای من مجروح نماند محتشم از دوستان دلی که نشد ز سوز گریه بر های های من مجروح محتشم کاشانی