محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۴۲: دادم از دست برون دامن دلبر به عبث
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دادم از دست برون دامن دلبر به عبث به گمانهای غلط رفتم از آن در به عبث چهرهٔ عصمت او یافت تغییر به دروغ مشرب عشرت من گشت مکدر به عبث تیره گشت آینهٔ پاکی آن مه به خلاف شد سیه روز من سوخته اختر به عبث بود در قبضهٔ تسخیر من اقلیم وصال ناکهان باختم آن ملک مسخر به عبث وصل هر نقد که در دامن امیدم ریخت من بی صرفه تلف ساختم اکثر به عبث جامهٔ هجر که بر قامت صبر است دراز بر قد خویش بریدم من ابتر به عبث محتشم گر نشد آشفته دماغت ز جنون به چه دادی ز کف آن زلف معنبر به عبث محتشم کاشانی