محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۳۸: کدام سرو ز سنبل نهاده بند به پایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کدام سرو ز سنبل نهاده بند به پایت که برده دل ز تو ای دلبران شهر فدایت غم که کرده خلل در خرام چابکت ای گل ز رهگذر که در پاخلیده خارجفایت سیاست که ز اظهار عشق کرده خموشت که حرف مهر کسی سر نمی زند ز ادایت اشارت که سرت را فکنده پیش به مجلس که بسته راه نگه کردن حریف ربایت سفارش که تو را راز دار کرده بدین سان که مهر حقه راست لعل روح فزایت گهی به صفحهٔ رو زلف می نهی که بپوشد شکسته رنگی رخسار آفتاب جلایت گهی به سنبل مو دست میکشی که نگردد دلیل عاشقی آشفتگی زلف دوتایت تو از کجا و گرفتن به کوی عشق کسی جا سگ تصرف آن دلبرم که برده ز جایت اگر نه جاذبهٔ عاشقی بدی که رساندی عنان کشان ز دیار جفا به ملک وفایت متاز کم ز نکویان سمند ناز که هستی تو از برای یکی زار و صد هزار برایت به محتشم که سگ توست راز خویش عیان کن که چون جریده به آن کو روی دود ز قفایت محتشم کاشانی