محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۳۴: چابکسواری آمد و لعبی نمود و رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چابکسواری آمد و لعبی نمود و رفت نی نی عقابی آمد و صیدی ربود و رفت آن آفتاب کشور خوبی چو ماه نو ظرف مرا به آن می تند آزمود و رفت نقش دگر بتان که نمی رفت از نظر آن به تن به نوک خنجر مژگان زدود ورفت تیری که در کمان توقف کشیده داست وقت وداع بر دل ریشم گشود و رفت حرفی که در حجاب ز گفت و شنود بود آخر به رمز گفت و به ایما شنود و رفت از بهر پای بوس وداعی که رویداد رویم هزار مرتبه بر خاک سود و رفت افروخت آخر از نگه گرم آتشی در محتشم نهفته برآورد دود و رفت محتشم کاشانی