محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۱۴: هرچند خون عاشق بیدل حلال نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرچند خون عاشق بی دل حلال نیست در خون من گرفت به آن خردسال نیست حسنش امان یک نگهم بیشتر نداد در حسن آدمی کش او اعتدال نیست دی وقت راندن من از آن بزم بود مست کامروز در رخش اثر انعفال نیست شاخ گلی و گرنه هنوز ای پسر کجاست سروی که در ره تو سرش پایمال نیست ماه نوی ولی به ظهور تو از بتان یک آفتاب نیست که در او زوال نیست از یک هلال اگرچه نه ای بیشتر هنوز یک سینه نیست کز تو بر او صد هلال نیست حسن تو راست زیر نگین صد جهان جمال یک دل حریف این همه حسن و جمال نیست از سادگی دمی ز تو صد لطف می کنم خاطر نشان خود که تو را در خیال نیست خود را به عمد به هرچه می افکنی به خواب ز افسانهٔ منت اگر امشب ملال نیست برداشتست بهر نثار تو چشم ما چندان گوهر که در صدفت احتمال نیست قدت هلال وار خمیده است در شباب بر غیر عشق محتشم این حرف دال نیست محتشم کاشانی