محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۹۹: دلت امروز به جا نیست دگر چیزی هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلت امروز به جا نیست دگر چیزی هست سنبلت را سرما نیست دگر چیزی هست آن که دیشب به من گفت و ز بزمش راندی از تو امروز جدا نیست دگر چیزی هست طوطی نطق حریفان همه لال است و به کس خلقت آئینه نما نیست دگر چیزی هست بزم حالیست ز نا محرم و از چهرهٔ راز خاطرت پرده گشا نیست دگر چیزی هست سخنت با من و چشمت که سراپاست نگاه بر من بی سرو پا نیست دگر چیزی هست عقل گفت این همه ناز است دگر چیزی نیست غمزه اش گفت چرا نیست دگر چیزی هست محتشم این همه تلخی و ترش ابروئی ناز آن حور لقا نیست دگر چیزی هست محتشم کاشانی