محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۸۸: منتظری عمرها گر بگذاری نشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منتظری عمرها گر بگذاری نشست آخر از آن ره بر او گردسواری نشست هرکه ز دشت وجود خاست درین صید گاه بهر وی اندر کمین شیر شکاری نشست گرد تو را چون رساند فتنه به میدان دهر هرکه سر فتنه داشت رفت و به کاری نشست غمزه زنان آمدی شاهسوار اجل تیغ به دست تو داد خود به کناری نشست خون مرا گرچه داد عاشقی تو به باد هیچ ازین رهگذر بر تو غباری نشست در قدح عشق ریز باده مرد آزمای کز سر دعوی به بزم باده گساری نشست محتشم خسته را پر بره انتظار چهره به خون شد نگار تا به نگاری نشست محتشم کاشانی