محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۶۳: کنون که خنجر بیداد یار خونریز است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کنون که خنجر بیداد یار خونریز است کجاست مرد که بازار امتحان تیز است دلم ز وعدهٔ شیرین لبی است در پرواز که یاد کوه کنش به ز وصل پرویز است ز من چه سرزده ای سرو نوش لب که دگر سرت گران و حدیثت کنایه آمیز است منه فزونم ازین بار جور بر خاطر که پیک آه گران خاطر سبک خیز است کشاکش رگ جانم شب دراز فراق ز سر گرانی آن طره دلاویز است به این گمان که شوم قابل ترحم تو خوشم که تیغ جهانی به خون من تیز است چو محتشم سخن زا قامتت کند بشنو که گاه گاه سخنهای او بانگین است محتشم کاشانی