محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۸: این چه چوگان سر زلف و چه گوی ذقن است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این چه چوگان سر زلف و چه گوی ذقن است این چه ترکانه قباپوشی و لطف بدن است این چه ابروست که پیوسته اشارت فرماست وین چه چشمست که با اهل نظر در سخنست این چه خالست که قیمت شکن مشک ختاست وین چه جعد است که صد تعبیه اش در شکنست این چه رخشنده عذار است که از پرتو آن آه انجم شررم شمع هزار انجمن است این چه غمزه است که چشم تو ز بی باکی او مست و خنجر کش و عاشق کش مردم فکنست وای برجان اسیران تو گر دریابند از نگه کردنت آن شیوه که مخصوص منست محتشم تا بودت جان مشو از دوست جدا کاین جدائی سبب تفرقهٔ جان و تن است محتشم کاشانی