محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۵۶: داغ بر دست خود آن شوخ چو در صحبت سوخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
داغ بر دست خود آن شوخ چو در صحبت سوخت غیر در تاب شد و جان من از غیرت سوخت صورت شمع رخش بر در و دیوار کشید کلک نقاش دل خلق به این صورت سوخت خواستم پیش رخش چهره بشویم به سرشک آب در دیده ام از گرمی آن طلعت سوخت غیر را خواست کند گرم زد آتش در من هر یکی را به طریق دگر از غیرت سوخت ذوق کردم چو شب آمد به وثاق تو رقیب که مرا دید به پهلوی تو و ز حسرت سوخت شعلهٔ آتش سودای رقیبم امشب گشت معلوم زداغی که به آن رحمت سوخت محتشم یافت که فهمیدی و خاطر خوش یافت غیر کم حوصله چون داغ پی غیبت سوخت محتشم کاشانی