محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۷: نیست امروز شکست دلم از چشم پرآب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست امروز شکست دلم از چشم پرآب دایم این خانه خرابست ازین خانه خراب رعشهٔ نخل وجودم نگذارد که به چشم آشیان گرم کند طایر وحشی وش خواب چو پر آشوب سواری که به شادی نرسید فتنه را پا به زمین چون تو نهی پا برکاب خواه چون شمع بسوزان همه را خواه بکش که خطای تو ثوابست و گناه تو ثواب تا خجالت ز سگانت نبرم بعد از قتل استخوانم به بیابان عدم کن پرتاب کر به جرم نگهی بی گنهی سوختنی است بیش ازین نیز مسوزش که کبابست کباب محتشم بر در عزلت زن و از سروا کن صحبت اهل نصیحت که عذابست عذاب محتشم کاشانی