محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۴۵: حسن روزافزون نگر کان خسرو زرین طناب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حسن روزافزون نگر کان خسرو زرین طناب دی هلالی بود و امشب ماه و امروز افتاب بود در خرگه نقاب افکنده و محجوب لیک دوش خرگه بر طرف شد دی نقاب امشب حجاب یرات من بین که رد جولان گهش بوسیده ام دی زمین امروز نعل بادپا امشب رکاب گر به کویش جا کنم یک شب سگش از طور من شب کند دوری سحر بیگانگی روز اجتناب قتل من کز عشق پنهانم به کیش یار بود دی گناه امروز خواهد شد روا امشب ثواب دور آخر زد به بزم آتش که آن میخواره داشت شام تمکین نیم شب تسکین سحرگه اضطراب محتشم در لشگر صبر از ظهور شاه عشق بودی تشویش امشب شور و امروز انقلاب محتشم کاشانی