محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۹: گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را که به آن شربت آلوده لب آلوده تو را که به آن مایهٔ جهل این قدرت کرده دلیر که ز اندیشهٔ دل بر حذر آسوده تو را که دران نشئه تو را دست هوس سوده به گل که به رخ برقع شرم این همه بگشوده تو را زده آن آب که بر خاک وجودت ای گل که در خانهٔ عصمت به گل اندوده تو را که به فرمودن آن فعل تواضع فرمای سجده در بزم گدایان تو فرموده تو را حزم کزدم ز پذیرفتن تکلیف نخست که ازین بزم نشینی چه غرض بوده تو را محتشم خوی تو می داند و از پند عبث می دهد این همه در سر بیهوده تو را محتشم کاشانی