محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۸: با چنین جرمی نراندم از دل ویران تو را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با چنین جرمی نراندم از دل ویران تو را این قدرها جای در دل بوده است ای جان تو را ساحری گویا با چندین خطا چون دیگران راندن از چشم و برون کردن ز دل نتوان تو را از خدا بهر تو خواهم صد بلا اما اگر در بلائی بینمت گردم بلاگردان تو را نیستم راضی به مرگت لیک می خواهم چو خود از غم ناکس پرستی در تب هجران تو را آن چنان شوخی که خواهی داشت مرد مرا به تنگ گر کنم در پرده های چشم خود پنهان تو را از لباس غیرتم عریان نمی دیدی اگر می توانستم که دارم دست از دامان تو را محتشم در غیرت این سستی که من دیدم ز تو بی تکلف می توان کشتن به جرم آن تو را محتشم کاشانی