محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۲۲: چو افکنده ببیند در خون تنم را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو افکنده ببیند در خون تنم را کنید آفرین ترک صید افکنم را نیاید گر از دیده سیلی دمادم که شوید ز آلودگی دامنم را ور از خاک آتش علم برنیاید که هر شام روشن کند مدفنم را به فانوس تن گر رسد گرمی دل بسوزد بر اندام پیراهنم را زغم چون گریزم که پیوسته دارد چو پیراهن این فتنه پیرامنم را مشرف کن ای ماه اوج سعادت ز مسکین نوازی شبی مسکنم را ز دمهای بدگو مشو گرم قتلم بهر بادی آتش مزن خرمنم را نیم محتشم خالی از ناله چون نی که خوش دارد او شیوهٔ شیونم را محتشم کاشانی