محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۱۴: جهان آرا شدی چون ماه و ننمودی به من خود را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جهان آرا شدی چون ماه و ننمودی به من خود را چو شمع ای سیم تن زین غصه خواهم سوختن خود را بیا بر بام و با من یک سخن زان لعل نوشین کن که خواهم بر سر کوی تو کشتن بی سخن خود را من از دیوانگی تیغ زبان با چرخ خواهم زد تو عاقل باش و بر تیغ زبان من مزن خود را به من عهدی که در عهد از محبت بسته ای مشکن به بد عهدی مگردان شهره ای پیمان شکن خود را در آغوش خیالت می طپم حالم چسان باشد اگر بینم در آغوش تو ای نازک بدن خود را ورم صد جامه بر تن چون کنم شبهای تنهائی تصور با تو در یک بستر ای گل پیرهن خود را کنم چون محتشم طوطی زبانیها اگر بینم بگرد شکرستان تو ای شیرین دهن خود را محتشم کاشانی