محتشم کاشانی
غزل ها
غزل شماره ۷: که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که زد بر یاری ما چشم زخمی ای چنین یارا که روزی شد پس از وصل چنان هجر چنین ما را تو خود رفتی ولی باد جنون خواهد دواند از پی بسان شعلهٔ آتش من مجنون رسوا را تو خود رو در سفر کردی ولی صحرا سپر کردی به صد شیدائی مجنون من مجنون شیدا را فرس آهسته ران کاندر پیت از پویه فرسوده قدمها تا به زانو گمرهان دشت پیما را شب تاریک و گمراهان ز دنبال تو سر گردان برون ار از سحاب برقع آن روی مه آسا را خطر گاهیست گرد خرگهت از شیشهای دل خدا را بر زمین ای مست ناز آهسته نه پا را چو میرد محتشم دور از قدت باری چو باز آئی به خاکش گه گهی کن سایه گستر نخل بالا را محتشم کاشانی