محتشم کاشانی
غزل ها از رسالهٔ جلالیه
شماره ۴۷: زبانم کوته از نامش نمیگردد چه نام است این
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم آزاد از دامش نمی گردد چه دامست این زبانم کوته از نامش نمی گردد چه نام است این گر آید روز روشن ور رود دور از رخ و زلفش نه من یابم که صبح است آن نه دل داند که شامست این به کامم روز و شب در عاشقی اما به کام که به کام آن که جان می یابد از مرگم چه کام است این تو گرم عیش با غیر و مرا هر لحظه در خاطر که می سوزد دلت بر من چه سوداهای خام است این یکی را ساختی محرم یکی را کشتی از حرمان فراموش کار من بنگر کدامست آن کدامست این بخور خونم چو آب و غیر، گر آبت دهد مستان که پیش نیک و بددانان حلالست آن حرامست این ز حالات دگرگون محتشم می ریزد از کلکت گهی آب و گهی آتش چه ترتیب کلامست این محتشم کاشانی