محتشم کاشانی
غزل ها از رسالهٔ جلالیه
شماره ۳۴: به دامن گرم آتشپارهای اما خطا کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به خوبی ذره ای بودی چه در کوی تو جا کردم به دامن گرم آتشپاره ای اما خطا کردم منت دادم به کف شمشیر استغنا که افکندی تن اهل وفا در خون ولی بر خود جفا کردم تو خود آئینه ای بودی ولی ماه جمالت را من از فیض نظر آئینهٔ گیتی نما کردم بلای خلق بودی اول ای سرو سهی بالا منت آخر بلائی از بلاهای خدا کردم نبود از صدق روی اهل حاجت در تو بی پروا تو را من از توجه قبله حاجت روا کردم خریداران ز قحط حسن می گشتند گرد تو تو را من از عزیزی یوسف مصر صفا کردم کنون او ذوق دارد محتشم از کردهای من من انگشت تاسف می گزم که اینها چرا کردم محتشم کاشانی