محتشم کاشانی
غزل ها از رسالهٔ جلالیه
شماره ۳۰: آب حیات بر لب و از تشنگی هلاک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون من کجاست بوالعجبی در بسیط خاک آب حیات بر لب و از تشنگی هلاک دارم ز پاک دامنی اندر محیط وصل حال کسی که سوخته باشد ز هجر پاک آن می که می دهندم و من در نمی کشم ریزم اگر به خاک شود مرده نشاء ناک در دست وصل سوزن تدبیر روز و شب دل ز احتراز کرده نهان جیب چاک چاک دست هوس دراز نسازم به شاخ وصل از حسرتم اگر رگ جان بگسلد چو تاک جامم لبالب از می وصل است و من خجل کاب حیات ریخته خواهد شدن به خاک بر دامنت چو گرد هوس نیست محتشم گر بر بساط قرب نشینی چو من چه باک محتشم کاشانی