محتشم کاشانی
غزل ها از رسالهٔ جلالیه
شماره ۱۷: روی تو چند آینهٔ مرد و زن بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حسن تو چند زینت هر انجمن بود روی تو چند آینهٔ مرد و زن بود تیر نظر به غیر میفکن که هست حیف شیرافکن آهوی تو که روبه فکن بود لطفی ندید غیر که مخصوص او نبود لطفی به من نمای که مخصوص من بود ای در بر رقیب چو جان مانده تا به کی جان هزار دل شده در یک بدن بود من سینه چاک و پیش تو بی درد در حساب آن چاکهای سینه که در پیرهن بود تا غیر خاص خویش نداند حدیث او راضی شدم که با همه کس در سخن بود اوقات اگر چنین گذرد محتشم مدام مردن هزار بار به از زیستن بود محتشم کاشانی