محتشم کاشانی
غزل ها از رسالهٔ جلالیه
شماره ۳: ورنه شهبازی ز چنگت میکشد بیرون مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا ورنه شهبازی ز چنگت می کشد بیرون مرا زود می بینی رگ جانم به چنگ دیگری گر نوازش می کنی زین پس به این قانون مرا آن که دی بر من کشید از غمزه صد شمشیر تیز تا تو واقف می شود می افکند در خون مرا آن که دوش از پیش چشم ساحرش بگریختم تا تو می یابی خبر می بندد از افسون مرا آن که در دل خیل وسواسش پیاپی می رسد تا تو خود را می رسانی می کند مجنون مرا آن که از یک حرف مستم کرد اگر گوید دو حرف می تواند کرد مدهوش از لب میگون مرا آن گران تمکین که من دیدم همانا قادر است کز تو بار عاشقی بر دل نهد افزون مرا گر به آن خورشیدرو یک ذره خود را می دهم می برد در عزت از رغم تو بر گردون مرا چون گریزم محتشم گر آن بت زنجیر موی پای دل بندد پس از تحقیق این مضمون مرا محتشم کاشانی