جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۲۴: اگرچه سوخت در غم استخوانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگرچه سوخت در غم استخوانم علاج درد هجرانش ندانم مرا عمریست تا در دل غم اوست از آن درد ای عزیزان ناتوانم ترّحم بر من بیچاره فرضست که از عشق رخت زار و نوانم چو سرو قد او از چشم جانم روان شد با قدش جان شد روانم دلم بربود و آنگه قصد جان کرد بیا کاین شیوه ها را نیک دانم تو را زین بیش بودی مهربانی وگر مهرت نباشد من نمانم کنارم پر ز اشک از روز هجرت کناری نیست باری زین میانم چو بلبل وقت گل در بوستانها بیا بشنو ز دستانها فغانم ز وصلت گر نداری شاد ما را من از بهر غم تو در جهانم جهان ملک خاتون