جهان ملک خاتون
غزل ها
شمارهٔ ۳۸۱: ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای همچو شب گیسوی تو خون دلم در گردنت در خون جان عاشقان فکری بباید کردنت گر جان ستانی ور دلم هر دو فدایت کرده ام ور تو جهان برهم زنی ای دوست منّت بر منت گفتم مگر جانی به تن لیکن ز جان شیرین تری جانا هزاران آفرین بادا ز جانم بر تنت ای ماه و ای پروینِ من ای دینی و هم دین من من خوشه چین ماه تو گردیدمی در خرمنت من بنده ی بیچاره ام شاه جهاندارم تویی روزی غم حال جهان آخر بباید خوردنت یارب خداوند جهان از لطف خود دارد ترا اندر پناه خویشتن از شر هر آهرمنت نوحی تو و طوفان غم برخاست از هر جا نبی من نگسلم دست وفا روز جزا از دامنت جهان ملک خاتون