حسین خوارزمی
غزل ها
شماره ١٤٧: رضا دادم بعشق او اگر غارت کند جانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رضا دادم بعشق او اگر غارت کند جانم که جان صد چو من بادا فداى عشق جانانم بزخم عشق او سازم که زخمش مرهم جانست بداغ درد او سازم که درد اوست درمانم غمى کز عشق يار آيد بشادى بر سرش گيرم بهر چه دوست فرمايد غلام بنده فرمانم مرا همت چو طور آمد ارادت وادى اقدس درخت آتشين عشقست و من موسى بن عمرانم مرا همت چنان آمد که گر از تشنگى ميرم بمنت آب حيوان را ز دست خضر نستانم مرا گويند کآرام دل از ديدار ديگر جو معاذالله که در عالم دلارامى دگر دانم ز روى پاکبازانش هنوزم خجلتى باشد بگاه جلوه حسنش اگر صد جان برافشانم مرا چون نيست کس محرم ز عشقش چون برآرم دم چو ديوانه نمى يابم چرا زنجير جنبانم حسين از گفتگو بگذر مگو با کس حديث او که تا اسرار پنهانى بگوش تو فرو خوانم حسین خوارزمی