امام غزالی
رکن دوم - رکن معاملات
بخش ۵۰ - باب دوم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بدان که هر کسی دوستی و صحبت را نشاید، بلکه باید که صحبت با کسی داری که در وی سه خصلت بود: اول عقل بود که در صحبت هیچ فایده نبود و به آخر به وحشت کشد که احمق آن وقت که خواهد که با تو نیکویی کند، باشد که کاری کند به احمقی که زیان تو در آن بود و نداند و گفته اند، «از احمق دور بودن قربت است. و در روی احمق نگریدن خطیئت است». و احمق آن بود که حقیقت کارها نداند و چون با وی نگویی فهم نکند. خصلت دوم خلق نیکو بود که از بدخو سلامت نبود و چون آن خوی بد وی بجنبد، حق تو فرو ماند و باک ندارد. خصلت سوم آن که به صلاح بود که هرکه بر معصیت مصر بود از خدای تعالی نترسد، و هرکه از خدای تعالی نترسد بر وی اعتماد نباشد. و خدای تعالی می گوید، «و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هویه. طاعت مدار کسی را که از ذکر خود غافل کرده ایم و از پس هوای خویش است»؛ و اگر مبتدع بود، از وی دور باید بود که بدعت وی سرایت کند و شومی وی به تو برسد. و هیچ بدعت عظیم تر از آن نبوده است که اکنون پدید آمده است. گروهی اند که می گویند با خلق خدای تعالی داوری نباید کردن و هیچ کس را از فسق و معصیت بازنباید داشت که ما را با خلق خدای تعالی خصومت نیست و در ایشان تصرف نیست. و این سخن تخم اباحت است و سر زندقه است و از بدعت عظیم تر است البته. با این قوم هیچ مخالطت نباید کردن که این سخنی است که موافق طبع است و شیطان به معاونت آن برخیزد و این را در دل بیاراید و بزودی به اباحت صریح کشد. و جعفر الصادق (ع) گفته است که از صحبت پنج تن حذر کنید: یکی دروغ زن که همیشه با وی در غرور باش و دیگر احمق که آن وقت که سود تو خواهد، زیان کند و نداند و بخیل که بهترین وقت تو از تو ببرد و بددل که در وقت حاجت تو را ضایع بماند و فاسق که تو را به یک لقمه بفروشد و به کمتر از یک لقمه، گفتند، « آن چیست؟ » گفت، « طمع در آن ». و جنید می گوید که صحبت با فاسق نیکوخو، دوست تر دارم از آن که با قرای بدخو. و بدان که جمله این خصال کمتر جمع شود، ولیکن باید غرض صحبت بشناسی. اگر مقصود انس است، خلق نیکوتر طلب کنی و اگر مقصود دنیاست، سخاوت و کرم طلب کنی و اگر مقصود دین است علم و پرهیزگاری طلب کنی و هر یکی را شرطی دیگر است. بدان که خلق از سه جنس است: بعضی چون غذایند که از وی نگزیرد و بعضی چون دارواند که در بعضی احوال بدیشان حاجت افتد و بس. و بعضی چون علت اند، که به هیچ وقت با ایشان حاجت نبود، ولیکن مردم بدیشان مبتلا شوند و مدارا می باید کرد تا برهد. و در جمله، صحبت با کسی باید کرد که او را از تو فایده دینی بود یا تو را از وی. امام غزالی